صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

صـخره

به جرم عشق تو ام می کشند و غوغایی است ...:... تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است

دستان آلوده

به نام خدا
سلام
امروز حضرت آقای حداد عادل ریاست محترم مجلس شورای اسلامی و رییس عالیقدر فرهنگستان زبان و ادبیات پارسی فرمودند : فقط کسانی از نقد مطبوعات می ترسند که دستشان آلوده باشد.
بله و اینگونه است که باید به این مملکت گفت دست آلودستان و نه ایران.
چه با حالن این مسولین خیلی من با هاشون حال می کنم. همیشه از حرفهای خنده دار خوشم میومد.
جون . فداتون اینا. جیـــــــــــــــــــــــــــــــگرین شما ها.


دعام کنید.

چگونگی....

به نام خدا
سلام
امشب بنا بر مصلحت خدا که بلا را ناگهانی بر بنده گنه کارش نازل می فرماید ناگهان چشمم به جمال بی نور تلویزیون روشن و قسمت هایی از اخبار ساعت 24 شبکه تهران را ملاحظه فرمودم.
یه گزارش بود راجع حجاب در کشور به زم گزارش لائیک ( توجه بفرمایید در گزارش عین این کلمه ذکر شد  : لائیک) ترکیه که آمار خانم های محجبه اشون بالای 68 درصد است.
بدون زور و حق مسلم توهین و ارعاب و ...
خیلی پر رویی می خواد ها؛ چوب ور داری، مردم رو با حکومت نجس طالبانیت برقع پوش کنی، آمارتم زیر 20 باشه همچین گزارشیم پخش کنی .
الله اکبر
اگه رسول(ص) می خواست این جوری شروع کنه اصلا اسلامی در حال حاظر موجود بود؟
چقدر بدعت ؟ می خوای بخور بخور کنی کوفتت بشه، بلمبون دیگه چرا خدا رو می خوری؟
      عنان به میکده خواهم تافت زین مجلس       که وعظ بی عملان واجب است نشینیدن
زیاده پرونده سازی نمی کنم.


دعام کنید

=

به نام حق

 

من قبل از اینکه شیعه باشم، مسلمان باشم، ایرانی باشم و ... انسانی هستم که بنده خداست مثل تو مثل او مثل یک آخوند مثل یک کاسب مشل یک مامور مثل یک دزد مثل یک گدا مثل یک راهزن مثل یک گل مثل یک خوک مثل یک سگ مثل کبوتر .... ولی چیزی که باعث می شه من هویت داشته باشم خداست و همین است که فاطمه (س) را باعث می شود.

۱۸ سال تنها... خدا کمتر از این مدت هم می تواند می تواند و کربلا و کربلا و کربلا و امروز ...

تساوی
معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
و آن یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
   یک با یک برابر هست
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند
و او پرسید
گر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
    یک با یک برابر بود
سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگریک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
 یا که زیر صربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
        یک با یک برابر نیست

دعام کنید.